سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























یا اباصالح

 

 

 

ببینمت

هی سعی میکنی نگذاری ببینمت

پیداست هیچ دوست نداری ببینمت

ای انعکاس کاشی یکدست اصفهان

درچشمهای شرجی ساری ببینمت

تاکی به شوق هرچه توراخیره میشوم

از پیش چشمهام فراری ببینمت

آخرچه کرده ام که،چه میخواستم مگر

غیرازهمینکه گاه گداری ببینمت

گفتم که من بدون تو هرگز به هیچ کس

گفتی به نیش خند که آری ببینمت

حالاببین چقدر توراصبر میکنم

تا اینکه در کنار مزاری ببینمت

که دور آن تمام کسانم سیاهپوش

آنروز اگربگذاری ببینمت


نوشته شده در شنبه 90/12/27ساعت 7:22 عصر توسط سایه نظرات ( ) |

شاهد دادگاه عدل......

بگذار تا اعتراف کنم که اگربه اندازه ی جرعه ای عاشقت بودیم می آمدی.نیستیم که نمی آیی.........

حکومت عشق در مملکتی علم میشود که مردمش عاشق باشند.آری،ما فقط عاشقی را شعار داده ایم و بس!

مهربانا!مگذار تسبیه نگاهمان از فرط جدایی دانه دانه شود....

با تمام جهل و مستی،تصمیم گرفته ام دفترچه روزگار را با پاک کن مهر و عطوفت پاک کنم

و از اول با نام تو روزگار را آغاز کنم.هنوز در نخستین صفحات آن مانده ام و مطلبی برای نوشتن ندارم.

تا پایان نوشته ام انتظارت میکشم.

دیوانه مسلمانی که در روزهای انتظار هزار بار به دیوانگیش ایمان می آورد.......

 

اللهم عجّل لولیک الفرج!شاهد دادگاه عدل

 


نوشته شده در سه شنبه 90/12/16ساعت 10:55 صبح توسط سایه نظرات ( ) |

یادداشـتی از شــــــــهید احــــمدرضا احــــــــدی
رتبـــــه اول کنــــــکور
پزشـــــکی
ســـــال 64
 

چه کسی میداند جنگ چیست ؟

چه کسی میداند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد ؟
چه کسی میداند جنگ یعنی سوختن ، یعنی آتش ، یعنی گریز به هر جا ، به هر جا که اینجا نباشد ،
یعنی اضطراب
  که کودکم کجاست ؟ جوانم چه میکند ؟ دخترم چه شد ؟
به راستی ما کجا این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکسهای جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است ؟
آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد میکند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند ؟
کدام پسر دانشجویی میداند هویزه کجاست ؟
چه کسی در هویزه جنگیده ؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده ؟
چه کسی است که معنی این جمله را درک کند ؛
نبرد تن و تانک ؟
اصلا چه کسی میداند تانک چیست ؟
چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له میشود ؟
آیا میتوانید این مسئله را حل کنید ؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک میشود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده و گذر می کند ، حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است ؟
کدام گریبان پاره میشود ؟
کدام کودک در انزوا و خلوت اشک میریزد ؟
        و کدام کدام ................... ؟
توانستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر نمی توانید ، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید ؛
هواپیمایی با یک ونیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین،
ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده مهران- دهلران حرکت می نماید،
 مورد اصابت موشک قرار می دهد، اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود.
معلوم نیست کدام تن می سوزد؟
کدام سر می پرد؟
چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید؟
چگونه باید آنها را غسل داد ؟

چگونه بخندیم و نگاه عزیزان را فراموش کنیم؟
چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم ؟
چگونه می توانیم درها را به روی خودمان ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟
کدام مسئله را حل می کنی؟
برای کدام امتحان درس می خوانی ؟
به چه امید نفس می کشی؟
کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟
 از خیال، از کتاب، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد؟
کدام اضطراب جانت را می خورد؟
دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین ؟
به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟
صفایی ندارد ارسطو شدن / خوشا پر کشیدن پرستو شدن
آی پسرک دانشجو ، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است ؟ جوانی به خاک افتاده است ؟
آی دخترک دانشجو ، به تو چه مربوط که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند ؟ و آنان را زنده به گور کردند ؟
هیچ می دانستی ؟ حتما نه !
هیچ آیا آنجا که کاروان و دجله و فرات بهم گره میخورد ، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی ؟ و آنگاه که قطره ای نم یافتی ، با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد ...
اما تو قاسم نیستی ، اگر علی اکبر نیستی ، اگر جعفر و عبدا... نیستی ، لااقل حرمله مباش ، که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد .
من نمی دانم که فردای قیامت خون با حرمله چه خواهد کرد ؟



بهشت باید منتظرشان می ماند!

دست نوشته ای از شهید احمدرضا احدی

 


نوشته شده در دوشنبه 90/12/15ساعت 4:30 عصر توسط سایه نظرات ( ) |

انتظار ومهدویت دربیانات رهبری

 

انتظار و مهدویت در بیانات مقام معظم رهبری

انقلاب ایران، امتداد حرکت انبیاء و مقدمه‏ ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف

----------------------------------------------------------------------------------------------------

انقلاب ما در راه آن هدفى که امام زمان براى تأمین آن هدف مبعوث مى‏شود و ظاهر مى‏شود یک مقدمه‏ى لازم و یک گام بزرگ بوده . ما اگر این گام بزرگ را برنمى‏داشتیم، یقینا ظهور ولى‏عصر ( صلوات الله علیه و عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به عقب مى‏افتاد. شما مردم ایران و شما مادران شهید داده و پدران داغدار و افرادى که در طول این مبارزه زحمت کشیدید بدانید ؛ و شما اى امام بزرگوار امت بدانید (که بهتر از همه‏ى ما مى‏دانید) شما موجب پیشرفت حرکت انسانیت به سوى سرمنزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولى‏عصر ( صلوات الله علیه ) شدید. شما یک قدم این بار را به منزل نزدیکتر کردید. با این انقلاب که مانع را که همان دستگاه و نظام پلید ظلم در این گوشه‏ دنیا بود و سرطان بسیار خطرناک و موذى و آزاردهنده‏اى بود این را کندید و قلع و قمع کردید. (1


* جمهورى اسلامى ، نمونه‏ کوچک از حکومت جهانى مهدوى

-------------------------------------------------------------------

جمهورى اسلامى نتیجه‏ى برداشت صحیح از اعتقاد به امام زمان و الگوى کوچکى براى آن حکومت عظیم جهانى است. (2


* انقلاب اسلامى ، از بین برنده‏ مفهوم انتظار مخرب

----------------------------------------------------------

کسانى که مغرض و یا نادان بودند، این طور به مردم یاد داده بودند که انتظار، یعنى این که شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحى دست بکشید و منتظر بمانید تا صاحب عصر و زمان خودش بیاید و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را برطرف نماید! انقلاب، این منطق و معناى غلط و برداشت باطل را، یا کمرنگ کرد و یا از بین برد. (3


* انقلاب اسلامى ، نمونه‏ کوچکى از انقلاب مهدوى

--------------------------------------------------------

همه‏ى خصوصیاتى که در ظهور مهدى (علیه‏السلام) هست در یک مقیاس کوچک در انقلاب اسلامى ملت ایران هم هست. در آنجا هم مخاطب حضرت بقیة الله همه‏ مردم عالمند؛ یعنى در آن لحظه‏اى که به خانه‏ى کعبه پشت مى‏دهد و تکیه مى‏کند و دعوت خود را با صداى بلند فریاد مى‏کند، صدا مى‏زند «یا اهل العالم» . انقلاب اسلامى ما هم، از آغاز اعلام کرد که مخصوص یک ملت و یک قوم و یک کشور نیست، همچنانى که آن بزرگوار با همه‏ قدرت‏هاى بزرگ جهان ستیزه مى‏کند و در مى‏افتد، انقلاب ما هم با دست خالى و فقط با تکیه به نیروى ایمان با همه‏ قدرت‏هاى عظیم جهانى مقابل شد. همان طورى که ظهور حضرت مهدى هم حساب‏هاى مادى و معمولى را به هم مى‏ریزد، انقلاب ما هم همه‏ى حساب‏ها را به هم ریخت. (4


پی نوشت ها :

1- در مکتب جمعه ، صص 202 و 201، 59/4/6

2- خطبه‏هاى نماز جمعه، رسالت 67/1/12

3- سخنرانى در دیدار با اقشار مختلف مردم و میهمانان داخلى و خارجى شرکت کننده در سمینار » تبیین حکم تاریخى حضرت امام خمینى (ره) « ، در سالروز میلاد امام عصر (عج) ، 69/12/11

4- در مکتب جمعه، ص 250، 60/3/29


نوشته شده در دوشنبه 90/12/15ساعت 11:57 صبح توسط سایه نظرات ( ) |

سه علامت

با دیدن این سه علامت منتظر آمدن مهدى باشید!!!!

در غیبت نعمانى از امام محمد باقر علیه السّلام روایت میکند که فرمود: از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام از این آیه فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ (زخرف -43) ( احزاب با هم اختلاف پیدا کردند)، سؤال شد
فرمود:
با دیدن سه علامت منتظر آمدن مهدى باشید. راوى عرضکرد: یا امیر المؤمنین آنها چیستند؟
فرمود: اول اختلافى که در بین اهل شام پدید مى‏آید،
و آمدن پرچمهاى سیاه از خراسان
و وحشتى در ماه رمضان،
عرض شد وحشت ماه رمضان چیست؟ فرمود:
آیا این آیه را نشنیده‏اى که خدا در قرآن میفرماید: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ (شعراء-4) (اگر بخواهیم معجزه‏اى بزرگ از آسمان بر آنان نازل مى‏کنیم که فروتنانه و بى‏اختیار در برابرش گردن نهند،
وحشت، صیحه ای است که از آسمان شنیده مى‏شود، بطورى که دختران از پرده‏ها بیرون مى‏دوند و آنها که خواب هستند بیدار میشوند، و آنان که بیدارند هراسان میگردند

 


نوشته شده در دوشنبه 90/12/15ساعت 11:40 صبح توسط سایه نظرات ( ) |

   1   2      >

Design By : Pichak